نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





الهههههههههههههههههه

 

الههههههههه جونم امروز دلم هواتو کرده


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط alone در 23:29 | |







گمشده

 

                                    کوله بار سفرت رفت و نگاهم را برد

                           نه تو دیگر هستی نه نگاهت

                           که در ان دلخوشیم سبز شود

                         سایه می داند که به دنبال نگاهت

                                همچون ابر سرگردانم

                         هیچ کس گمشده ام را نشناخت

                              تابش رایحه ای خبر اورد

                                 کسی در راه است

                         چشمی از درد و دلم اگاه است

                    کاش هیچ وفت عشقی متولد نمی شد

                               که روزی احساس بمیرد

 

                  

[+] نوشته شده توسط alone در 23:29 | |







نمی دانم

 

                            چشمانم تو را می خواهند تا به ان ها

                     راه و رسم گریه کردن را بیاموزی

                     لبانم صدایت می زنند تا به ان ها

                           بگویی چگونه بخندند

                      دستهایم به سویت دراز است

                   که انها را به سوی شهر عشق ببری

                اما نمی دانم چرا پاهایم با تو همراه نیست

                    که بخواهی به خاکسترم بنشانی؟

 


[+] نوشته شده توسط alone در 23:27 | |







جای خالی

چشمانــــم را دیگـــر باز نمی کنم

دیدن این همه جای خالی " تـــــو"

عاقبت مـــرا ...

یا می کشد یا کـــــور می کنـــد

 

[+] نوشته شده توسط alone در 23:26 | |







دوستت دارم

بعد از همه‌ی عاشق شدن‌ها

دوست داشتن‌ها

دوست داشته شدن‌ها

بعد از همه‌ی “دوستت دارم” گفتن‌ها و شنیدن‌ها

تازه می‌فهمی

بار همه‌ی تنهایی‌هایت را

باید تنها بر دوش لحظه‌هایت بکشی

 

[+] نوشته شده توسط alone در 23:25 | |







اینا . . .

 

 

اینایی که با هدفون تو گوش میرن بخوابن . . .

اینا . . .

رویایی براشون نمونده که قبلِ خواب بهش فکر کنن . . .

اینا . . . تنهــــان !!

 


[+] نوشته شده توسط alone در 23:19 | |







مــــــواظب خـــــــــودت بـــاشـــــــي ....

بـــه مــن " قـــــــول " بـــده

در تمـــام سالهــــايــــــــي كــه بـــاقـــي مـــانــده تـــا ابــــد ...

مــــــواظب خـــــــــودت بـــاشـــــــي ....

شـــايـــد مــن نبــــــاشـــم كــــــه يــــــادآوري اتــــ كنم ...

 

[+] نوشته شده توسط alone در 23:18 | |







تــکـــرار مــــن

روزی مــی رســد

کــه دلــت برای هـــیچ کــس

بــه انــدازه مــن تــنگ نخــواهــد شــد .

بـــرای نگــاه کردنـــم ، خنـدیـدنـــم ، گیـــر دادنــم.. اذیــت کــردنــم ...

بـــرای تمـــام لحظاتــى که در کــنارم داشتـــی ...

روزی خـواهـد رسیــد کــه در حســرت تــکـرار دوبــاره مــن خــواهــی بــود ...

مــی دانـــم روزی کــه نباشـــم هیچکــس تــکـــرار مــــن نـخواهــد شــد ...!

 

 


[+] نوشته شده توسط alone در 23:17 | |







گَلمه دین = نیامدی

یول ایتیرمیش درنالارتک یولدا قالدین گلمدین

گؤزلریم یول چکدی سن یوللاردا قالدین گلمدین

مانند درناهای راه گم کرده در راه ماندی و نیامدی

چشمهایم به راه ماندند و تودر راه ماندی و نیامدی

 

آی پریشان قانلی کونلوم، سنده تک قویدون منی

یا ایلیشدون ساچلاروندان داردا قالدین گلمدین

ای دل پریشان و خونینم ! تو هم مرا تنها گذاشتی؟

یا اینکه از زلف آویزان گشتی در دار ماندی و نیامدی

 

 

تابوتوم چیئنونده گتسین ،سنکی راضیدین بنا

ایندی کی چاتدین مراده هاردا قالدین گلمدین

(الهی)تابوتم بر دوشت به قبرستان برود تو که خودت اینو می خواستی

حالا که به مرادت رسیدی کجا ماندی و نیامدی

 

 

سن هماتک یاد قوش اولدون، قونمادین ویرانمه

سفرامی دنسیز گوروب،دیواردا قالدین گلمدین

تو همچون مرغ هما گشتی و بر ویرانه ام ننشستی

سفره ام را بی دانه دیدی و از روی دیوار پایین نیامدی

 

زخم ور كی دیللنیم منده سنخ سازلار کیمین

اوزگه اللرده تل اولدون تاردا قالدون گلمدین

به من زخمه بزن تا همچون ساز شکسته فریاد کنم

اما تو در دستان اغیار طره (سیم تار)گشتی و در تار ماندی و نیامدی

 

سون نفسده گل عزیزیم ، گلمسون جان ورمرم

قویدون عزرائیلی معطل هاردا قالدین گلمدین

عزیزم در آخرین نفسهایم عمرم بیا ٬گرنیایی جان نمی دهم

فرشته موت را معطل گذاشتی کجا ماندی و نیامدی


[+] نوشته شده توسط alone در 23:17 | |







Elahe

الان پیششی الههههههههههههههههههههههههه

حتی فکرشم برام سخته

آخه نامرد چطور دلت اومد منو راحت فراموش کنی

الهه من الهه الهه یعنی الان خوبی؟ سالمی؟


[+] نوشته شده توسط alone در 23:15 | |







سلام بهونه قشنگ من براي زندگي

سلام بهونه قشنگ من براي زندگي
آره باز منم همون ديوونه ي هميشگي

 
فداي مهربونيات چه مكني با سرنوشت
دلم برات تنگ شده بود اين نامه رو واست نوشت

 
حال من رو اگه بخواي رنگ گلاي قاليه
جاي نگاهت بد جوري تو صحن چشمام خاليه


ابرا همه پيش منن اينجا هوا پر از غمه
از غصه هام هر چي بگم جون خودت بازم كمه


ديشب دلم گرفته بود رفتم كنار آسمون
فرياد زدم يا تو بيا يا من و پيشت برسون


فداي تو! نمي دوني بي تو چه دردي كشيدم
حقيقت رو واست بگم به آخر خط رسيدم


رفتي و من تنها شدم با غصه هاي زندگي
قسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگي
 

امروز ديدم ديگه داري من رو فراموش مي كني
فانوس آرزوهامونو داري خاموش ميكني


گفتم واست نامه بدم نگي عجب چه بي وفاست
با اين كه من خوب مي دونم جواب نامه با خداست


عكساي نازنين تو با چند تا گل كنارمه
يه بغض كهنه چند روزه دائم در انتظارمه


تنها دليل زندگي با يه غمي دوست دارم
داغ دلم تازه ميشه اسمت و وقتي مي آرم


وقتي تو نيستي چه كنم با اين دل بهونه گير
مگه نگفتم چشمات رو از چشم من هيچ وقت نگير


حرف منو به دل نگير همش مال غريبيه
تو رفتي و من غريب شدم چه دنياي عجيبيه


زودتر بيا بدون تو اينجا واسم جهنمه
ديوار خونمون پر از سايه ي غصه و غمه


تحملي كه تو دادي ديگه داره تموم ميشه
مگه نگفتي همه جا ماله مني تا هميشه

 مریم حیدر زاده



[+] نوشته شده توسط alone در 23:15 | |







در کار عشق ما همیشه اما بود

در کار عشق ما همیشه اما بود

بی جانی ریشه از ساقه پیدا بود

آن شب که گفتی باورم کن با تو میمانم

دلواپسی های من از صبح فردا بود

آن شب که گفتی با تو هستم تا که دنیا هست

باور نکردم گرچه این جمله زیبا بود

در عمق دریا هرگز یک قطره پیدا نیست

پایان عشق ما پایان دنیا نیست

مثل زلال آب من باورت کردم

مینای یک رنگی در ساغرت کردم

سلطان قلب خود تاج سرت کردم

در چشم دل تا خود پیغمبرت کردم

آن شب که گفتی باورم کن با تو میمانم

دلواپسی های من از صبح فردا بود

آن شب که گفتی با تو هستم تا که دنیا هست

باور نکردم گرچه این جمله زیبا بود

در عمق دریا هرگز یک قطره پیدا نیست

پایان عشق ما پایان دنیا نیست



[+] نوشته شده توسط alone در 23:14 | |







اگر تو بازنگردی

گر تو بازنگردی

قناریان قفس قاریان غمگین را
که آب خواهد داد
که دانه خواهد داد ؟
اگر تو باز نگردی
بهار رفته در این دشت برنمی گردد
به روی شاخه گل غنچه ای نمی خندد
و آن درخت خزان دیده تور سبزش را به سر نمی بندد
اگر تو بازنگردی
کبوتران محبت را
شهاب ثاقب دستان مرگ خواهد زد
شکوفه های درختان باغ حیران را
تگرگ خواهد زد
اگر تو بازنگردی
به طفل ساده خواهر که نام خوب تو را
ز نام مادر خود بیشتر صدا زده است
چگونه با چه زبانی به او توانم گفت
که برنمی گردی
و او که روی تو هرگز ندیده در عمرش
دگر برای همیشه تو رانخواهد دید
و نام خوب تو در ذهن کودک معصوم
تصوری ست همیشه
همیشه بی تصویر
همیشه بی تعبیر
اگر تو بازنگردی
نهالهای جوان اسیر گلدان را
کدام دست نوازشگر آب خواهد داد
چه کس به جای تو آن پرده های توری را
به پشت پنجره ها پیچ و تاب خواهد داد
اگر تو بازنگردی
امید آمدنت را به گور خواهم برد
و کس نمی داند
که در فراق تو دیگر
چگونه خواهم زیست
چگونه خواهم مرد


[+] نوشته شده توسط alone در 23:14 | |







پیام یه عاشق دلشکسته

سلام دوستان عزیز:

من یک عاشق دلشکسته هستم که در عشق خویش ناکام ماندم کسی را که من دوست داشتم مادرش همرایم موافقت نکرد وآن دختری را که من دوست داشتم اون الان همرای یه پسر دیگری ازدواج کرده ومن همرای هیچ دختری دیگر دلم نمیشه که ازدواج کنم لطفاً کمکم کنید.


[+] نوشته شده توسط alone در 23:11 | |




*دريافت كد اين آهنگ برای وبلاگ*